دانلود آهنگ پوست شیر از ابی
به دستور مرکز جرایم رسانه ای حذف شد
بهترین ها برای شما!
به دستور مرکز جرایم رسانه ای حذف شد
تو ای بال و پر من
رفیق سفر من
میمیرم اگه سایت نباشه رو سر من
تو ای خود خود عشق
که بی تو نفسم نیست
کجا تو خونه داری که هرجا میرسم نیست
اهل کدوم دیاری
کجا تو خونه داری
که قبله گاهم اونجاست
هر جا که پا میزاری
اهل کدوم دیاری
گل کدوم بهاری
که حتی فصل پائیز باغ ترانه داری
آی دلبرم آی دلبر
ای از همه عزیزتر
ای تو مرا همه کس داشتن تو مرا بس
تو دوره ی شبابم تو اومدی به خوابم
گفتی نیاز من باش ترانه ساز من باش
یه روزی راستی راستی همون شدم که خواستی
شدی تو سرنوشتم برای تو نوشتم
خسته ی دین و دنیا ملحد کافر هستم
توئی تو مذهب من
من تو رو میپرستم
ای از همه عزیزتر
ای تو مرا همه کس داشتن تو مرا بس
با همه ی وجودم برای تو سرودم
در طلب تو هستم در طلب تو بودم
صدامو از تو دارم
شعرامو از تو دارم
اما تو رو ندارم
وای به روزگارم
میمیرم اگه سایت نباشه رو سر من
تو ای خود خود عشق
که بی تو نفسم نیست
کجا تو خونه داری که هرجا میرسم نیست
اهل کدوم دیاری
کجا تو خونه داری
که قبله گاهم اونجاست
هر جا که پا میزاری
که حتی فصل پائیز باغ ترانه داری
آی دلبرم آی دلبر
ای از همه عزیزتر
ای تو مرا همه کس داشتن تو مرا بس
دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو از شب شکست میخورم
دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هق ام
به من که آخرینه آواره های عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها نه هق هق دلواپسی
نذار که از سکوت تو پرپر بشن ترانه ها
دوباره من بمونمو خاکستر پروانه ها
کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره
چیزی بگو اما نگو قصه ما به سر رسید
نگو که خورشیدک من چادر شب به سر کشید
دقیقه ها غزل میگن وقتی سکوتو میشکنی
قناریا عاشق میشن وقتی تو حرف میزنی
به من که همبستر تو اما فراموش توام
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها نه هق هق دلواپسی
نذار که از سکوت تو پرپر بشن ترانه ها
دوباره من بمونم و خاکستر پروانه ها
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره
چیزی بگو اما نگو قصه ما به سر رسید
نگو که خورشیدک من چادر شب به سر کشید
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره
چیزی بگو اما نگو قصه ما به سر رسید
من خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق
آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من
که بیخود مثل تو
گم شدم
گم شدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو
که مثل عکس عشق
هنوزم داد میزنی تو آینه من
وای
گریمون هیچ خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده
غیر از اون هیچ
ای
ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی
زمین و آسمون هیچ
در تو می بینم
همه بود و نبود
بیا پر کن
منو ای خورشید دلسرد
بی تو می میرم
مثل قلب چراغ
نور تو بودی
کی منو از تو جدا کرد
اون دو تا مست چشات
منو خوابم می کنه
ذره ذره اون نگات
داره آبم می کنه
داره می میره دلم
واسه مخمل نگات
همه رنگی رو شناختم
من با اون رنگ چشات
مثل یک رویای خوش
پا گرفتی تو شبام
از یه دنیای دیگه
قصه ها گفتی برام
هنوز از هرم تنت
داره می سوزه تنم
از تو سبزه زار شده
خاک خشک بدنم
دستای عاشق تو
منو از نو تازه ساخت
دل ناباور من
جز تو عشقی نشناخت
داره می میره دلم
واسه مخمل نگات
همه رنگی رو شناختم
من با اون رنگ چشات
منو خوابم می کنه
ذره ذره اون نگات
داره آبم می کنه
داره می میره دلم
واسه مخمل نگات
من با اون رنگ چشات
مثل یک رویای خوش
پا گرفتی تو شبام
از یه دنیای دیگه
قصه ها گفتی برام
توی راه عاشقی فرصت تردیدی نیست
میدونی تو قلب من نقطه ی تزویری نیست
گریه ی شبونه رو جز تو که تسکینی نیست
مثل این شکسته دل هیچ دل غمگینی نیست
تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی
تو چه بیهوده ز من رنجیدی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
به تو نفرین دل عاشق دل زار
تو منو غرق خجالت کردی
منه آزاده ی مغرور و ببین
تو چطور بنده ی عادت کردی
به تو نفرین دل عاشق دل زار تو منو غرق خجالت کردی
منه آزاده ی مغرور و ببین تو چطور بنده ی عادت کردی
تو چه بیهوده ز من رنجیدی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
میدونی تو قلب من نقطه ی تزویری نیست
گریه ی شبونه رو جز تو که تسکینی نیست
مثل این شکسته دل هیچ دل غمگینی نیست
تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی
تو چه بیهوده ز من رنجیدی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
به تو نفرین دل عاشق دل زار
تو منو غرق خجالت کردی
من آزاده ی مغرور و ببین
تو چطور بنده ی عادت کردی
به تو نفرین دل عاشق دل زار
تو منو غرق خجالت کردی
من آزاده ی مغرور و ببین
تو چطور بنده ی عادت کردی
تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی
تو چه بیهوده ز من رنجیدی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
ترانه مداد رنگی یکی دیگر از آهنگهای نوستالژی دهه شصتی هاست که با ترانه ای از بیژن سمندر و آهنگسازی سیاوش قمیشی توسط ابی در سال ۱۹۹۰ و در آلبومی بنام خلیج ساخته و منتشر شد.
روزا با تو زندگی رو پر از قشنگی میبینم
شبا به یاده تو همش خوابای رنگی میبینم
چشم تو رنگ عسل توی چشم تو نگاه مثل شاه بیت غزل
لب تو غنچه ی نیمه بازه باغ تن تو آتیش سوزنده ی داغ
قد تو مثل سپیداره بلند دل تو نرمتر از صبح پرند
خودت رو تو آینه ها ببین رنگ که به این قشنگی نیست!
شاخه گل حیاط ما به آب و رنگش می نازه
اما تو که خونه باشی هی پیش تو رنگ میبازه
روزا با تو زندگی رو پر از قشنگی میبینم
شبا به یاده تو همش خوابای رنگی میبینم
چشم تو رنگ عسل
توی چشم تو نگاه مثل شاه بیت غزل
لب تو غنچه ی نیمه بازه باغ
تن تو آتیش سوزنده ی داغ
قد تو مثل سپیدار بلند
دل تو نرمتر از صبح پرند
خودت رو تو آینه ها ببین
رنگ که به این قشنگی نیست
شاخه گل حیاط ما به آب و رنگش مینازه
اما تو که خونه باشی هی پیش تو رنگ میبازه
ستاره های سربی یکی از محبوب ترین ترانه های ابی (ابراهیم حامدی) است.
ترانه سرای ستاره های سربی ایرج جنتی عطایی است و آهنگسازی آن را سیاوش قمیشی بر عهده داشته است.
متن آهنگ ترانه های سربی ابی :
من و هجوم گریه از یاد تو فراموش
تو بال و پر گرفتی به چیدن ستاره
دادی منو به خاک این غربت دوباره
دقیقه های بی تو پرنده های خستن
آیینه های خالی دروازه های بستن
اگه نرفته بودی جاده پر از ترانه
کوچه پر از غزل بود به سوی تو روانه
اگه نرفته بودی گریه منو نمی برد
پرنده پر نمی سوخت آینه چین نمی خورد
شبانه های بی تو یعنی حضور گریه
با من نبودن تو یعنی وفور گریه
از تو به آینه گفتم از تو به شب رسیدم
نوشتمت رو گلبرگ تو رو نفس کشیدم
از رفتن تو گفتم ستاره در به در شد
شبنم به گریه افتاد پروانه شعله ور شد
با اینکه دارن سیاه پوشا از توی شط کوچه ها
جمع میکنن ستاره های پر پرو
با اینکه دارن عزادارا از زیر آوارو جنون
در میارن کفترای خاکسترو با اینکه بوی تفتیش و خون
پیچیده توی قصه ها با اینکه صدای انفجار مرثیه خونه
همه جا همه جا همه جا
هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد
هنوزم میشه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد
هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد
با اینکه داس دلهره گردن این دقیقه ها رو میشمره
با اینکه آینه از شبو گریه پره با اینکه تو ماهتاب و آب
صدای کوچ است و شتاب با اینکه تو پستوی ذهن همه کس
رد گریزه و قفس ، قفس ، قفس
هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد
هنوزم میشه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد
میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد
هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد
هنوزم میشه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد
میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد
هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد
هنوزم میشه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد
میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به غراب سر نسپرد
هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد
تنها تر از انسان در لحظه ی مرگ
ساده تر از شبنم رو سفره برگ
مطرود هم قبیله محکوم خویشم
غریبه ای طعمه ی این کندوی نیشم
نفرینی آسمون مغضوب خاکم
بیگانه با نور و هوا هوای پاکم
تن خسته از تقویم از شب شمردن
با مرگ ساعتها بی وقفه مردن
هم غربت بغض شب مرگ چراغم
تو قرق زمستونی اندوه باغم
ای دست تو حادثه تو بهت تکرار
وابسته ی این مردابم بیا سراغم
تولدم زادن کدوم افوله
که بودنم حریص مرگ فصوله
خسته از بار این بودنم نفس حبابم
بی تفاوت مثل برکه بی التهابم
تشنه ی تشنه ی تشنم خود کویرم
با من مرگ سنگ و انسان ، تاریخ تیرم
من ساقه ی نورم میراث مهتاب
تسلیم تاریکی تو جنگل خواب
ای آیه ی عطوفت ای مرگ غمگین
برهنه کن منو از این لباس نفرین
ای اسم تو جواب همه سوالا
از پشت این کندوی شب منو صدا کن….
زیر این گنبد نیلی ، زیر این چرخ کبود
توی یک صحرای دور، یه برج پیر و کهنه بود
یه روزی زیر هجوم وحشی بارون و باد
از افق، کبوتری تا برج کهنه پر گشود
برج تنها سرپناه خستگی شد
مهربونیش مرهم شکستگی شد
اما این حادثه ی برج و کبوتر
قصه ی فاجعه ی دلبستگی شد
من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
باد و بارون که تموم شد، اون پرنده پر کشید
التماس و اشتیاقو ته چشم برج ندید
عمر بارون عمر خوشبختی برج کهنه بود
بعد از اون حتی تو خوابم اون پرنده رو ندید
ای پرنده من، ای مسافر من
من همون پوسیده ی تنها نشینم
اما من اسیر مرداب زمینم
راز پرواز و فقط تو می دونی تو می دونستی
نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
آخر قصه مونو تو می دونی تو می دونستی
من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
تو سرزمین یخها پر از سکوت غمناک
همیشه باد قطبی همیشه برف و کولاک
رو سردی لب من ملال غم نشسته
توفان وحشی شب کوه یخ و شکسته
کوه یخم من که رو آب شدم شناور
داغ حوادث می کنه آبم سراسر
کوه یخم من که رو آب شدم شناور
داغ حوادث می کنه آبم سراسر
نه جنگل سبز نه باغ گل ها
نه کوه سنگی نه دشت و صحرا
همیشه اینجا کولاک و باده
نه کلبه پیداست نه ختم جاده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده
نه جنگل سبز نه باغ گل ها
نه کوه سنگی نه دشت و صحرا
همیشه اینجا کولاک و باده
نه کلبه پیداست نه ختم جاده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده
بهارو اینجا کسی ندیده
زمین قطبی همش سپیده
شبی با خیال تو همخونه شد دل
نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل
نبودی ندیدی پریشونیامو
فقط باد و بارون شنیدن صدامو
غمت سرد و وحشی به ویرونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
نه مرد قلندر نه آتش پرستم
فقط با خیالت شبا مست مستم
الهی سحر پشت کوهها بمیره
خدا این شبا رو از عاشق نگیره
نه یک شب که هر شب دلم بیقراره
میخواد مثل بارون بباره بباره
شب مرد تنها پر از یاد یاره
پر از گریه تلخ بی اختیاره
شب مرد تنها شب بی تو مردن
شب غربت و دل به مستی سپردن
شبای جوونی چه بی اعتباره
همه اش بیقراری همه اش انتظاره
مه اش بیقراری همه اش انتظاره
نه مرد قلندر نه آتش پرستم
فقط با خیالت شبا مست مستم
الهی سحر پشت کوهها بمیره
خدا این شبا رو از عاشق نگیره
شبی با خیال تو همخونه شد دل
نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل
نبودی ندیدی پریشونیامو
فقط باد و بارون شنیدن صدامو
غمت سرد و وحشی به ویرونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
نه مرد قلندر نه آتش پرستم
فقط با خیالت شبا مست مستم
الهی سحر پشت کوهها بمیره
خدا این شبا رو از عاشق نگیره
غمت سرد و وحشی به ویرونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
لم با تو خوش بود و پیمونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
دانلود آهنگ شب مرد تنها از ابی با حجم ۱۶ مگابایت : دانلود با لینک مستقیم
اتل متل توتوله هنوز گل گلوله
هر کی گذشته از عشق تو امتحان قبوله
هنوز تو دستای ماست شیشه عمر غوله
دیو و پری نداریم
جادوگری نداریم
باور ما شکسته
که یاوری نداریم
اتل متل توتوله هنوز گل گلوله
شهر سیاه جادو
به دست ما بنا شد
به خواب قصه رفتیم
این خود ماجرا شد
خونه رو دست دشمن
رفتیم و جا گذاشتیم
تکلیف زندگی رو
به مرده ها گذاشتیم
اتل متل سپیده
شب به سحر رسیده
ببین که از سپیده
سینه شب دریده
اتل متل توتوله هنوز گل گلوله
هر کی گذشته از عشق تو امتحان قبوله
روح بزرگوار من دلگیرم از حجاب تو
شکل کدوم حقیقته چهره ی بی نقاب تو
وقتی تن حقیرمو به مسلخ تو می برم
مغلوب قلب من نشو
اسم منو از من بگیر
تشنه ی معنی منم
سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم … می شکنم
به انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت
چه یأس بی نهایتی ندیم من بود…
فصل بد خاکستری، تسلیم و بی صدا گذشت
چه قلب بی سخاوتی، حریم من بود
دژخیم بی رحم تنم
به فکر تاراج منه
روح بزرگوار من
لحظه ی معراج منه
فکر نجات من نباش
مرگ منو ترانه کن
هر شعرمو به پیکرم
رشته ی تازیانه کن
وقتی تن حقیرمو به مسلخ تو می برم
مغلوب قلب من نشو
ستیزه کن با پیکرم
اسم منو از من بگیر
تشنه ی معنی منم
سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم … می شکنم