شد زندگانی زندان من از بانو دلکش

شد زندگانی زندان من

دریای اشک چشمان من

ای عمر شیرین از تو سیرم

بگذر از من تا بمیرم

آخر دیدم با چشم دل، زندگی دام فریب است

ما را زین دام جز درد و رنج، کی قسمت است و نصیب است

دیگر ما را کی در این دام، بیش از این صبر و شکیب است

تا من هستم افسرده دل، روز شادی رقیب است

شد زندگانی زندان من از بانو دلکش

من افسرده‌ام

من آزرده‌ام

از زندگانی

خود تو می‌دانی

در جوانی

در جوانی

می‌دانم می‌دانی دل آزرده منم

جام زهر از کفت خورده منم

دلداده دل افسرده منم

دانلود

دیدگاه خود را بگذارید